نتایج جستجو برای عبارت :

دلشوره

امشب شب دوم‌محرمه، اومد تو حسینیه، سه دانه اول تسبیح بدون ذکر، تیپ ادم ها یک جور و حال و هوای حسینیه جدید، دم در ورود دلشوره ی عجیبی به دلم افتادم، دلشوره دارم براش، بهش فکر میکنم دلشورم بیشتر میشه، دلشوره از چی؟  اتفاقا از مواجهه ها، اتفاقا مواجه با فلانی ها هم دلشوره ام را بیشتر میکند، دلشوره از مواجهه با یک دیدار دوباره و یک تصمیم به رفتن، دلشوره از دست دادن نزدیک ها و رسیدن به دوستی ها و مواجه شدن با معنی دوری و دوستی، دلشوره عاقبت به خیر
در این پست از سایت بلاگ ترانه اهنگ مهراب لیوانی که توش اب خوردیو به یادگار دارم برای دانلود قرار داده می شود
اهنگ مهراب لیوانی که توش اب خوردیو به یادگار دارم کامل با کیفیت 320 همراه با متن
دانلود آهنگ جدید مهراب و ایمان نو لاو به نام دلشوره دارم - وایو موزیک | دانلود ... دانلود اهنگ › آهنگ دیس لاو دلشوره دارم که تنهایی سرت به چی بنده ..... کم کم داری باور میکنی ک مهراب واقعا حسی زینالی انصافا بهشم میخوره مهراب باش ک هستش شکی توش نی. m.
دانلود آهنگ جد
طی چند هفته ی اخیر وقتی موبایلم زنگ میخوره تمام دلشوره ی عالم به قلبم فشار میاره...انگار منتظر خبر بدی باشم...مدام گوش به زنگم و میترسم تلفنم رو خاموش کنم...دلهره ی این رو دارم که کسی بخواد خبری بهم بده و نتونه پیدام کنه ..
وقتی دوستی برام مینویسه"سلام،کجایی"،نمیتونم به روال سابق لوکیشن خودم رو اعلام کنم و اول با دلشوره مینویسم"چی شده?"
توی روانپزشکی این علائم مهم هستن...اما نه...نه...من فقط کمی خسته ام،فشار زیادی روی دوشمه،خوب میشم...
*بعد از اونهمه
بیماری دلشوره و اضطراب 
دلشوره و اضطراب شاید به ظاهر ساده و بی ضرر باشد اما پنهانی تمامی اعضای بدن شما را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و ممکن است در یک لحظه شما را از پا در بیاورد.نحوه ی زندگی ، محیط اجتماع و شرایط اقتصادی در هر منطقه از عوامل مهم بروز استرس در افراد است.امروزه ماشینی شدن کار ها باعث شده است ، بیشتر فعالیت ها با نیروی فکری انجام شود و نیروی بدنی کاربرد کمتری پیدا کند. همین مسئله باعث می شود که افراد به مشکلات روحی زیادی برخورد کن
دانلود آهنگ سینا سرلک دلشوره 
Download New music Sina Sarlak – Delshoreh
دانلود آهنگ جدید سینا سرلک به نام دلشوره با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰ و ۱۲۸ از تهران دانلود
ترانه : اشکان حیدری   آهنگ : مصطفی پاشایی   تنظیم : مهدی حسنی
متن آهنگ دلشوره سینا سرلک 
هر شب توی خیال نبودت سر میکنه این دل سادم
ای وای از عمری که پای عشق تو دادم
جا مونده تو دست تو قلبم عشق تو یه زخم تو سینم
مونده به دلم که دوباره تورو ببیننم
 
باز دل منو دلشوره ، با عکسای تو درگیرم
تو میری و من ، ا
دانلود آهنگ جدید ماهور دلشوره
Download New Music Mahoor Delshoore
آهنگ جدید ماهور بنام دلشوره
دلشوره دارم دلشوره دارم دلشوره دارم بد تو هواتم درگیر فرم خاص چشاتم
من بی تو هیچم دوریتو بس کن نگاه کن اینجام منو هوس کن
 
 
 
دانلود آهنگ با کیفیت 320
 
متن آهنگ دلشوره
 
آهنگ های ماهور 
بیماری دلشوره و اضطراب 
دلشوره و اضطراب شاید به ظاهر ساده و بی ضرر باشد اما پنهانی تمامی اعضای بدن شما را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و ممکن است در یک لحظه شما را از پا در بیاورد.نحوه ی زندگی ، محیط اجتماع و شرایط اقتصادی در هر منطقه از عوامل مهم بروز استرس در افراد است.امروزه ماشینی شدن کار ها باعث شده است ، بیشتر فعالیت ها با نیروی فکری انجام شود و نیروی بدنی کاربرد کمتری پیدا کند. همین مسئله باعث می شود که افراد به مشکلات روحی زیادی برخورد
 
آرون افشار دلشوره
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام دلشوره
Aron Afshar - Delshore
ترانه : علیرضا مرتضی قلی ؛ موزیک : آرون افشار ؛ تنظیم : معین راهبر
+ متن ترانه دلشوره از آرون افشار
شاید برای تو سخت است / بفهمی حال من را
باید شبیه من کمی دیوانه باشی / بفهمی حال من را
 

ادامه مطلب
دعای رفع دلشوره بسیار مجرب
یکی دیگه از دعاهای قرآنی که برای رفع دلشوره
بکار برده میشه که نیاز به آداب خاصی هم نداره
و در هر زمان میشه انجام داد را براتون آماده کردم
که باز بدلیل نداشتن امکان اعراب گذاری فقط اول
آیه را مینویسم و نام سوره و عدد آیه
1- آیه 45 و 46 سوره اسراءو اذا قرات القرآن جعلنا
بینک و بین الذین لا یومنون تا... ادبارهم نفورا
2- آیه 129 سوره توبه فان تئلو فقل حسبی الله
لا اله الا هو علیه و توکلت ..
که این آیات بسیار جهت رفع دلشوره مجرب اس
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام دلشوره آهنگساز: آرون افشار ، تنظیم کننده: معین راهبر ، ترانه سرا: علیرضا مرتضی قلی ، نوازنده گیتار: فرشید ادهمی Download New Music Aron Afshar Called DelShoore آهنگ جدید و شنیدنی آرون افشار به نام دلشوره را با بهترین کیفیت و لینک مستقیم از سایت یک موزیک دانلود کنید.   متن آهنگ دلشوره آرون افشار »───♫♫●|●|●♫♫───« شاید برای تو کمی سخت است بفهمی حال من را … ! باید شبیه من کمی دیوانه باشی بفهمی ، حال من را … ! »──|♫●|──« من
دلشوره دلشوره دلشورهههه
همیشه اضطراب همیشه احساس ضعف همیشه ترس از تنهایی و طرد شدن و بی ارزش شدن حس دوست نداشتن خود و ادمای اطراف...احساس شکست...
اینا یه مدتیه که ولم نمیکنه. مخصوصا استرس و اضطراب از این که مبادا گندی بزنم و اتفاق بدی بیفته و ....
شبا با این که خیلی خستم ولی تا ۱ اینا خوابم نمیبره از بس که فکر میکنم...
گوشه کنار موهام کاملا سفید شده. دیگه اینقد زیاد شدن که نمیشه با قیچی بریدشون 
من در حق خودم ظلم کردم همین الانم دارم ظلم میکنم ولی نم
دلشوره چیز بدی ایه ، مثل الان که میدونم ممکنه صبح با انفجاری ازبحث بیدار شم
عذاب بکشم 
درد بکشم
دلم داره میترکه ، نمیتونم آرومش کنم حتی، دارم خفه میشم از بغض 
نمیدونم اخر عاقبتمون قراره چی بشه، هرچی بود از دست دادن نباشه ، مُردن کسی نباشه...
امروز اگه برای مامان یه اتفاق بدتر میفتاد چه خاکی باید تو سر خودم میریختم؟
راجب بابا حرفی ندارم بگم... فقط سایش کم نشه ... چون سخته... کلا بی پدری بی مادری سخته
اما من ، جز اون دو نفر هیچ کسو ندارم حتی ب دادم بر
من بعدازظهر ها نمیخوابم،این عادتم رو از بچگی داشتم و حفظ کردم.چون اگر بخوابم بعد از بیدار شدنم حال خیلی بدی پیدا میکنم که تا شب همراهم میمونه. تا وقتی که شب دوباره بخوابم و صبح بیدار شم یه دلشوره ی بی موردی با من باقی میمونه که حالم رو خراب میکنه. حتی بدنم هم تا جایی که بتونه و رمق داشته باشه با خواب بعدازظهر من میجنگه و به خواب نمیره.این باعث شده که من گاهی اوقات کمبود خواب زیادی رو تجربه کنم که آزاردهنده است.
امروز این موضوع رو به خواهرم گفتم
دانلود آهنگ بهت قول میدم سخت نیست
خودت میخوای بری خاطره شی اما دلت میسوزه تظاهر میکنی عاشقمی این بازیه هر روزه
نترس آدم دمه رفتن همش دلشوره میگیره دو روز بگذره این دلشوره ها از خاطرت میره
بهت قول میدم سخت نیست لااقل برای تو راحت باش دورم ازدانلود اهنگ بهت قول میدم از محسن یگانه
 تو و دنیای تو 
راحت باش هیچ کس نمیاد جای تو دلشوره دارم من واسه فردای تو
بهت قول میدم سخت نیست لااقل برای تو راحت باش دورم از تو و دنیای تو
متن آهنک
راحت باش هیچ کس نمی
دانلود آهنگ آرون افشار تیتراژ ویژه‌برنامه ماه رمضان شبکه دو سیما را خواند، این خواننده و آهنگساز جوان، آهنگی به نام «دلشوره» را برای تیتراژ برنامه «مسافر ماه» تولید و منتشر کرده است. دانلود آهنگ آرون افشار ملودی «دلشوره» را «آرون فشار» ساخته، ترانه‌اش را «علیرضا مرتضی‌قلی» نوشته و «معین راهبر» تنظیم، میکس و مسترینگ و مدیریت هنری این آهنگ را بر عهده داشته است. دانلود آهنگ آرون افشار فرشید ادهمی (نوازنده گیتار) و امیرحسین کیانپور (نوازند
آهنگ پیشواز ایرانسل و همراه اول آرون افشار
امروز در وبلاگ بیز موزیک، برای شما دوستان گرامی مجموعه کامل کدهای آهنگ پیشواز ایرانسل و همراه اول خواننده محبوب و خوش صدای ایرانی ( آرون افشار ) را گردآوری کرده ایم.
امیدواریم موردپسند شما عزیزان قرار بگیرد.
کدهای آهنگ پیشواز ایرانسل
آهنگ جانم باش : ۳۳۱۱۴۵۰۸
جانم باش نوشدارو بعد مرگ فایده نداره
---
آهنگ خط و نشان (۱) : ۳۳۱۱۴۵۶۲
آهنگ خط و نشان (۲) : ۳۳۱۱۴۵۶۳
آهنگ خط و نشان (۳) : ۳۳۱۱۴۵۶۴
بی من نتوانی این خط
این ساعت‌ها که می‌رسد دیگر دل توی دلم نیست... 
مثل سیر و سرکه دلم می‌جوشد...
مثل اسفند روی آتش جلز و ولز می‌کند... 
و انگار تمام زنان همسایه در دلم رخت می‌شورند بسکه دلشوره به جانم می‌افتد.‌‌..
.
شما خودتان رحم کنید به دل ما... 
و ارحم ضعف بدنی... 
من می دوم تو می دوی
من می ایستم تو می دوی
من می خوابم تو می دوی
می می نشینم تو می دوی
من خسته می شوم تو می دوی
تو لحظه ای هم به من امان نمیدهی...
من، چه به هوش باشم و چه در غفلت تو تنها یک وظیفه داری...
تو من را به پایان خط نزدیک تر می کنی...
به تصویر یک سالگی م که می نگرم، غمی بزرگ همه وجود من را در بر می گیرد...
غمی از جنس خسران... غمی از جنس از دست دادن چیزی گرانبهاتر از قیمتی ترین جواهرات این دنیا...
غمی که همه قلبم را تهی می کند و دردی که درمان ندارد... حس ع
دانلود اهنگ اخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم (کیفیت 320) (ارون افشار) : دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام دلشوره Download New Music Aron Afshar - Delshoore. ... آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم بی تو آوار شدم از ...
 در ادامه ی این مطلب متن کامل بهمراه لینک دانلود آهنگ دلشوره از آرون افشار را مشاهده می فرمایید ... آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیستی و من تاب ندارم
دانلود آهنگ ایرانی دلنشین آرون افشار به نام آخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم با ک
از سرِ شب، غربت و دلشوره ام بسیار شدغصه ی یک عمر، بین سینه ام انبار شدخواب بودم، غافل از احوال خود، تا ناگهانبا صدای ناله ای محزون، دلم بیدار شدناله می فرمود: یا عَطشان... بُنیَّ یاحسیناز همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شدچشم وا کردم لباسی غرق خون دیدم به عرشتا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شدآی نوکرها میان سجده، شکر حق کنیدباز هم ایام خوبِ نوکری تکرار شدپیرهن مشکیِ ما تعظیم راه کربلاستعلتش این است در چشمانِ دشمن، خار شدنام شیرینت، رسولِ
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی محرم ۹۸
برگرد تا در سینه ام ماتم نماندبر گونه ام رد نم و شبنم نماندیک دم تصور کن که زینب بی تو باشد!اکبر نباشد تازه سقا هم نماندبرگرد تا زخم گلوی خشک اصغرتشنه برای جرعه ای مرهم نماندنزد رقیه باش تا آرام باشددر سینه اش یک ذره درد و غم نماندبرگرد تا اینکه زبانم لال، زینب...وقت شلوغی بین نامحرم نماندانگشترت دستت نمی ماند، ردش کنتا ساربان در فکر این خاتم نماندآخر وصیت را به ابن سعد گفتم!یارب کسی اینگونه بی
امروز ارائه داشتم.
کار پروژه‌مون رو باید برای اساتید ارائه میدادم. 
انقدر درگیر کار بودم که داغون شدم اصلا.
دلشوره رتبه‌ها بگیر نگیر داشت، هی یادم میومد دلشوره میگرفتم، هی یادم میرفت درگیر کار میشدم!
حالا فکر کن وسط ارائه به محض اینکه آقای دکتر مشغول حرف زدن با اساتید شد زدم سایت سازمان سنجش. نتیجه نیومده بود.
وسط ارائه یکی از همکارها علامت داد: نتایج!
منم علامت دادم: نیومده! :))
باز علامت داد: چرا اومده.
فقط منتظر فرصت بودم. 
تا یه لحظه مجال پی
باران ترین ابر خداامشب چه بارنی شدیآقا شب هشت عزاشاید خراسانی شدیشاید رضا کاری کندامشب برای قلب توذکر علی روی لبتاکبر صدای قلب تولیلا پر از دلشوره شداکبر به میدان می رودسقا فدایش می شودگویی حسین جان می رودکام علی اکبرت شکل بیابان ها شدهبا بغض و کینه از علیاکبر قد صحرا شده
حالم خوب نیست. گیجم و سرم درد میکنه. دلشوره دارم برای هدفای زندگیم ولی بیشتر دورم ازش خیلی اینو میفهمم ولی کاری از دستم برنمیاد.
حس میکنم یا زمانی عاشق فرد دیگری بودم و او هم عاشق من دیگری بود یا هنوز هم همون دونفریم ولی دور از هم به فاصله دو رهگذر هم زمان نا بینا و نا شنوا.
دانلود آهنگ جدید ماهور دلشوره
دانلود آهنگ ماهور به نام دلشوره کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده دلشوره با صدای ماهور از جوان ریمیکس
ترانه : مهتاب انصاری, ملودی : محمدرضا راد, تنظیم : محسن افراسیابی
Download New Music Mahoor – Delshoore

ماهور عزیز آهنگ جدید خود را منتشر کرد.
ساخته جدید ماهور، دلشوره نام گرفته است.
این موزیک در تاریخ، ۶ مرداد منتشر شد.
ترانه اثر از مهتاب انصاری می باشد.
ملودی این مویک از م
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
بوی کولر که بهم میخوره دلشوره میگیرم
فکر میکنم باید با کسی حرف بزنم که نیست
فکر میکنم شبهای تابستون رو باید عاشق میبودم و نیستم
شاید یه روزی اینطوری بوده و حالا داره یادم میاد

#همین
پ.ن: شبهای تابستون_پشه بند روی پشت بوم_قرارهای شبانه_خنده های یواشکی
دانلود آهنگ بی تو آوار شدم از همه بیزار شدم (کیفیت خوب mp3)
دانلود آهنگ جدید آرون افشار به نام دلشوره
شاید برای تو کمی سخت است بفهمی حال من راباید شبیه من کمی دیوانه باشی بفهمی حال من رامن حاضرم از عشق تو چتر از سر بارون بگیرممن بیخیال زنده موندن حاضرم با تو بمیرممن بیخیال زنده موندن حاضرم با تو بمیرمدانلود آهنگ بی تو آوار شدم از همه بیزار شدم (کیفیت خوب mp3)بی تو آوار شدم از همه بیزار شدم نیستی و من خواب ندارمآخرش باخت دلم با همه چیت ساخت دلم نیس
امروز صب ۱۰ اینا بیدار شدم ، استاد ک برنامه رو فرستاده بود به واتساپم ، بعد برنامه کلینیکو از استاد ع گرفتم ، کلینیکای گروه ما به بد ترین شکل بود ،استادایی که دوسشون نداشتم ، با ما افتاده بودن ، اصن هیچ تمایزی بین شاگردای برتر و بقیه نمیذارن ، دهنمون سرویسه ، بابا نصف پاداششو بعد یه سال ریختن ، آخه لعنتیا با این پول کم چه میشه کرد؟
ادامه مطلب
خیلی حرف برای نوشتن دارم اما از فرط زیاد بودن و البته دلشوره، نمی دونم چی بگم.
عقدمون در تاریخ 10 اردیبهشت انجام شد. در محضر با حضور خانواده هامون. شب خوبی بود و خوش گذشت. انشالله کرونا بخوابه بتونیم جشن عقد رو هم برگزار کنیم.
همه ی اینا در حالیه که دو روز قبل عقد و توی همه ی سرشلوغی ها، مقاله ای که قرار بود ارائه بدم رو پرینت کردم و هی دستم بود تا آماده ش کنم.
تو همین حین استاد ایمیل زد که تاریخ 5 می ارائه ست، با حضور خودش و چند تا از دانشجوهاش.
این
دانلود آهنگ آرون افشار دلشوره
دانلود آهنگ ملایم من بیخیال زنده موندن حاضرم با تو بمیرم
Download Light Music Aron Afshar Delshoore

در این پست برای شما دانلود آهنگ عاشقانه آرون افشار را با بالاترین کیفیت برای دانلود قرار دادیم
انتقادات و پیشنهادات خودتون در مورد سایت و نظرتون رو در مورد آهنگ از بخش نظرات برای ما بفرستین
دانلود آهنگ ملایم من بیخیال زنده موندن حاضرم با تو بمیرم / آرون افشار محاله بی تو من طاقت بیارم
دیروز غروب که کلی سیم بهم وصل بود و روی تخت اورژانس دراز کشیده بودم سعید چشمهاش پر از اشک شد. گفت فاطمه تو رو از دست ندم یکوقت.
چشمهام رو بستم و لبخند زدم؛ قشنگ نیست یکی دلشوره ی نبودنتو داشته باشه؟ یکی که کلی آدم دوستش دارن وسط شلوغیهاش چشمش به نبودن تو هست.
چشمهای سرخش همه عمرم یادم می مونه؛ دستهاش که از دیدن نوار قلبم یخ کرد یادم می مونه. در برابرش خلع سلاح میشم. نمیشه دوستش نداشته باشم:)
هیچوقت به درستی نمی توانی بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جمع شده
پشت بیخیال گفتنش چقدر حرف نگفته،
و پشت بی تفاوتی هایش چقدر دلتنگی...
تو هرگز متوجه نخواهی شد که پشت آرایش غلیظ یک زن چقدر عشق، دلشوره، تنهایی و اشک خوابیده؛
پشت سکوت سنگین یک مرد چقدر غرور و ترس و بی کسی...!
امروز تولدمه. یه روز تکراری و عادی مث همه‌ی روزا، شاید یه‌کم غمگین‌تر، یه‌کم دلشوره‌دارتر، اما معمولی!
که زندگی دوسه‌نخ کام است و عمر سرفه‌ی کوتاهی... 
این باری که روی سینه‌هام سنگینی می‌کنه هیچ‌جوره قابل حمل نیست. امیدوارم پس‌فردا که روز بهتریه برام، حالم خوب باشه. اما نه... امکانش نیست. نمی‌شه...  کاش یکی از ما می‌تونست جلوی خودش کوتاه بیاد. تا اینجوری غم‌هامون سیگنال نفرستن. 
به من بچسب همین الان...
این یک هفته برای من هفت سال گذشت، هر شب کابوس می‌دیدم، به حول و با عرق سرد از خواب می‌پریدم مدتی غلت می‌زدم و به زور چشمام رو می‌بستم تا دوباره خوابم ببره اما باز کابوس. سختی‌ش این بود که هیچ‌کس نباید از حالم خبردار می‌شد. بنابراین باید ظاهرم و کارام کاملا عادی می بود. چقدر سخته درونت آشوب باشه اما بخندی و هرکس پرسید خوبی؟ بگی خوبم.
حالا بعد از یک هفته دلشوره‌ام بیشتر شد. امیدوارم خیر باشه. 
حتی نمی دونم داره می نویسه یا نه 
فکر می کنی واسه چی? 
یبار خیییییلی زرت و پرت تو پستی خطاب به مامانم نوشتم 
اومد از مقام مادر دفاع کرد و گفت دیگه دنبالت نمی کنم 
کاش پسراب خونه ی ما، مخصوصا اولی هم همینجور به فکر مقام مادر بودن
 
اولی که می خواست بره دلشوره داشتم 
حالا که شنیدم خسروی باز شده باز آروم شدم 
عموها هم جدا از هم راه افتادن باز آروم شدم 
اما آروم نه از جنس آرامش قشنگی که روزهایی که مامان از شمال برگشته بود، تو خونه داشتم
اون قدر فکر
وقتی دلشوره میگیرم معمولا چند تا دلیل با هم رو سر دلم آوار میشن
الان خیلییییییییییییی زیاد نگران بنیامین هستم تو این شرایط میاد ایران ، اعتراف می کنم من بهش جو دادم بیاد و گفتم دیگه بسه دوری
ولی وقتی اوضاع به این شدت داغون شد راضی به اومدنش نبودم هر چند بی نهایت خوشحالم ولی بی نهایت می ترسم
از جنگ می ترسم
از اینکه اتفاقی براش بیفته و تو فرودگاه بهش گیر بدن ...
کلا تا وقتی من بخوام کاری انجام بدم دنیا علیه من وای میسته متنفرم از این اوضاعی که پ
 
                     جهت رفع دلشوره: فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم((61))
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه این سوره را بخواند روز قیامت به قدر کشش چشمش نور وسرور گردد و در دنیا پسندیده و غبطه برده زندگی کند یعنی مردم به او رشک برند واز الله تقاضای مقام وی را کنند هرکه در آب خواند و آن آب را در چشم خود بریزد جمیع درد های چشم وی رفع شودبرای هر بار خواندن ده حسنه برایش نویسند
می شوم با عشق مولا از جهان مغرور تر از تمام آسمان ها و زمین مسرور تر 
با علی هر کس بخواهد تا خدا هم میرودبی علی حتی بهشتم میشود رنجور تر 
روز محشر پادشاهی میکند در بین خلق هرکه باشد با علی و فاطمه محشور تر 
من گدای خانه ای هستم که هرکس رفته است گفته اینجا باشد از عرش خدا پرنور تر
یاعلی گفتیم و مست نام مولا گشته ایم میشود حالا بساط نوکریمان جور تر
تا نسوزد بال او ، جبریل نزد مرتضیمی رود چندین قدم از چشم حیدر دور تر  در دلم ، دلشوره دارم ، وقت مر
فکر کنم یک سالی میشه که دانشگاه نرفتم. 
با استادم هماهنگ نکردم؛ اما فردا احتمالا برم پیشش. اندازه یک ربع که دیگه باید وقت داشته باشه برام.
دلشوره دارم.
 
فایل ترجمه رو دوباره چک کردم و توی ذهنم بیشتر از ده بار با مترجم دعوا گرفتم.
 
دارم به این فکر میکنم که چرا بین انتخاب چند گزینه هیچ وقت شانسی نداشته ام توی تست ها و امتحان ها؛ و همچنین چرا وقتی دو تا دارالترجمه جلوی چشمم بود بدترین رو انتخاب کردم.
 
متاسفانه اقای محترم گرفت خوابید زود و دیگه ف
نمیتونم بگم کلا بد بود. ولى میتونم بگم کلا خوب بود. تاحالا هیچوقت تو زندگیم انقدر خواسته نشده بودم. و هیچوقت انقدر بهم محبت نشده بود. ولى من یه ترسوعم. از اینکه منم انقدر دوستش داشته باشم و بعد مجبور شم از دستش بدم منو میترسوند. دنبال بهانه بودم. و بهترین بهانه رو هم گیر اوردم. دلم براش تنگ شده و دلشوره دارم. ادم بدى هستم و خودم اینو خوب میدونم. سیگار ندارم و تپش قلب و اضطراب هرلحظه بیشتر بهم فشار وارد میکنن. حالم خوب نیست و تنهام. من دیگه نمیتونس
اون‌جایی که فرهاد می‌خونه: من دلم سخت گرفتههه‌ست از این میهمان‌خانه‌ی مهمان‌کُشِ روزش تاریک. حالم الان مطابقت داره با مکث‌های بین ادای کلمه‌ به کلمه‌ی این آهنگ. برف رو پلی می‌کنم و خوابی که نمیاد رو آغاز می‌کنم. دلشوره، رفیق ناباب همیشگی اگه دست از سرِ قلبم برداره. دریغا که آدمی برای تخلیه‌ی خودش تو چه سوراخ‌سمبه‌هایی باید فرو بره.
این بیت الان به ذهنم اومد. امیدوارم کامل بشه همین‌جا بذارم.
«داره شعرام از سرم می‌پره
تو رو جونِ خودت
وقتی بچه بودم از مادربزرگ میشنیدم که «دلم شور افتاده» و بر همین اساس فکر میکردم چیزی که تجربه میکنم یک دلشوره ی طبیعی است: اینکه پایین قفسه سینه ام گودال سیاه و بزرگی باز میشود و تمام من هری میریزد تویش! جهان برای یک ثانیه تاریک میشود و من میترسم. بله. لابد دلشوره است. بعدترها، سعی میکردم خودم را توجیه کنم که حس ششمی دارم و فاجعه را قبل از وقوع حس میکنم. دغدغه ام در ان سن روابط فاطمه و مهیار بود. حتی روز و ساعت این دلشوره ها را حفظ میکردم تا بعدا
روز اول که ارای اولین دیمه نیشته دلم انگار خیلی وقت پیش شناسیمه او شوه دپرس
بوم حال گنه داشتم هی تماشام کردیا حس خوبه و په داشتم هی هات دسم گرد
نیشت و گردم قصیه کرد و یادم نیه چوه وت چوه حواسم پرت کرد اصلا ارام سنگین بی
نوای دوته کم بارم ولی وقتی چویله دیم فهمیم هیچ نیه بارم خلاصه بیه فابم عاشقم
کرد چه جور ولی دلشوره داشتم نکنه ی روز بچود نکنه بعد ی مدت تکراریو بوم ارای
شو روژ فکرم ی بی یکی تر و جای مه ناید ی مدت که گذری رفتاره عوض بی دی زو
جواوم ن
دلم برای کافه های خیابون فلسطین تنگ شده، حوالی خیابون انقلاب، سر بذارم توی دستام و به قهوه خوردناشون نگاه کنم. پولی نمیموند اگر کافه میرفتم. یه وعده کافه رفتن، پول یه روز شایدم دو روز غذام تو خوابگاه بود. البته یادمه یکی دو بار رفتم، و الان که فکر میکنم میبینم چرا خودم نمی رفتم؟ تنها. مگه تنهایی چشه. سیگار بود. قهوه بود. بوی ذرت مکزیکی بود. کتاب بود. اهنگ بود. خیابون بود. شب بود. تهران بود. دلتنگی بود. دلشوره بود. چراغ زرد تیر چراغ برق ها تو تاریک
این بار مناجات امیدواران از امام سجاد علیه السلام را خواند.همان مناجاتی که پر از حس امید هست و فریاد می زند که خدا
هست هنوز.
 تا رسید به این عبارت ( چگونه فراموشت کنم،که همیشه به یادم بودی) مفاتیح را بست و گفت:
 
دست هایش یخ کرده بود و دلشوره توی وجودش نشسته بود.هم باید به منبرش می رسید و هم به قرارش.برنامه روضه های 
خانگی شیخ یک منبر بیست دقیقه ای بود و چای آخر روضه.امروز باید از خیر خوردن چایی می گذشت تا به قرارش
برسد.روضه را خواند و با عجله سم
من شبیه کوهم  امّا از وسط تا خورده امتو تصوّر می کنی چوبِ خدا را خورده ام
 
 نه! خیال بد نکن، چوب خدا اینگونه نیستمن هرآنچه خورده ام از دست دنیا خورده ام
 
 ساده از من رد نشو ای سنگدل، قدری بایستمن همان « فرش ِ گران سنگم » ، فقط پا خورده ام
 
 قطره ام امّا هزاران رود ِ جاری در من استغرق در دلشوره ام انگار دریا خورده ام
 
 دائما در حال تغییرم ، بپرس از آینهبارها از دیدن تصویر خود جا خورده ام
وقتی آخر هفته میشه و به این فکر میکنم هفته ی بعدی باید چکارهایی انجام بدم مخصوصا اگه هفته پر مشغله ای داشته باشم حس دلشوره میاد سراغم
و اینجاست که آرامشم زیر سوال میره
البته سعی میکنم که اصلا بهش فکر نکنم و فقط عملکرد امروزم خیلی خوب باشه و میدونم که فکر کردن به آینده هم امروزتو تحت تاثیر قرار میده و هم انرژیتو برا کارهای آینده کاهش میده
پس اول باید امرزمو بسازم تا فکرم از بابت آینده راحت باشه 
فکر میکنم اکثر نگرانی هامون بخاطر کارای نصفه نی
حس عجیبیه... با این که حدس میزنم چیزی که گفتی حقیقت نداشته باشه نمی تونم خودمو درک کنم که چرا باید انقدر ذهنمو درگیر کنی؟ با این که میشناسمت و حدس میزنم که اینم یکی دیگه از اون شوخی هاس که هممون رو سر کار گذاشتی و شب یه ویس می فرستی و بلندبلند تو گروه می خندی اما دنیامو به هم ریختی. دلشوره ام برام قابل درک نیست! نباید اینجوری باشم!
راستش اونقدری هم تو رو میشناسم که بدونم هیچی ازت بعید نیست! شاید هم حقیقت داشته باشه! خب... اگه به منطقم رجوع کنم... اگه
عصر جمعه پاییزی فرصت یک تفریح مادرانه و دخترانه را فراهم کرده بود .
سینما و فیلم "سرو زیر آب " گزینه مناسبی بود.
متصدی سالن هر دوی مان را به سمت صندلی راهنمایی کرد. کنارم مادر جوانی بود حدودا سی ساله. کنارش پسرک نوجوانی نشسته بود که قامت و چهره اش , حدودا پانزده ساله می نمود. دخترکی با موهای لخت که روی شانه های کوچکش افتاده بود , کنار مادر جوان ایستاده بود. بسته ذرت بوداده اش را محکم در بغل می فشرد . شاید به زور چهارسالش می شد. 
نگاهم به نگاهش گره خو
ﺩﺧﺘـــﺮ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﺩﺭﻭﻏــﻬـﺎﺕ ﻓــﺮـﺐ ﺩﺍﺩﻗــﺒـﻞ ﺍﺯ ﺍـﻨــﻪ ﺑـــــ ـــﻘـﺪﺭ ﺍﺣـــﻤـﻖ ﺑـــﻮﺩﺯﻳـــﺮ ﻟــﺐ ﺑــﻪ ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑــــﻮ ـــﻘـﺪﺭ ﻣــﻦ ﺁﺷــﻐــﺎﻟــﻢ ...!!!* * *زن قداســـــــــــــت است…برای با او بودن باید مـــرد بود…نه نــــــر….!* * *عـزیـــــــــــزم واسـه کســی دوروئـی کنکـه حـوصـــــــــــله هــمـون یه روتَــــــــــــــــمداشــتــــــــه بـاشـــــــــــــه ...* * *ﻣﻄﻤﺌـــِﻦ ﺑﺎﺵ عزیزمﺁﺩﻣـــ ﻪ
درمان استرس و اضطراب
در این مطلب می‌خوانید: درمان استرس با داروهای گیاهی,درمان استرس و اضطراب شدید,درمان دلشوره و اضطراب,درمان استرس با طب سنتی,درمان استرس و 
افسردگی,درمان دارویی استرس,درمان استرس و تپش قلب,برای درمان استرس چه بخوریم


ادامه مطلب
چرا خیال می‌کنی همه مردم باید صد سال تنهایی را خوانده باشند؟ پدر من صد سال تنهایی را زیسته است و ما به ادبیات مردمی تری نیاز داریم، ادبیاتی که بشود آن را به قهوه‌خانه برد، ادبیاتی که بشود آن را توی خشاب گذاشت، ادبیاتی که عین عینک دودی باعث تخدیر چشم‌ها نشود، ادبیاتی که در غیبت مذهب هم دلشوره ابدیت را درما زنده نگه دارد، ادبیاتی که قناری قفسه‌ها نباشد، ادبیاتی که ما را به خاور دورِ خورشید ببرد، ادبیاتی که ما را به اعماق مینیاتورها پرتاب کن
امروز به طرز احمقانه ای غرق توهماتم ... 
 فکرهایی که وهم انگیز و سرد اند...
 دلشوره هایی که خودم بجان خودم میندازم... 
 انگار از پریشانی لذت میبرم...
 روحم با جسمم در نبردی است نابرابر و من گوشه ای ایستاده و میخندم به این فانتزیه تاسف وار...
 اینروزها تلخ و سیاه ام ، مثل تابلویی خوفناک،گوشه انباری، که نقاشش هم نمیداند با کدام جنون چنین نابهنجاری را کشیده است.... 
 خودم از افکارم میترسم بوی زندگی نمیدهند...    


آدنا
امروز به طرز احمقانه ای غرق توهماتم ... 
 فکرهایی که وهم انگیز و سرد اند...
 دلشوره هایی که خودم بجان خودم میندازم... 
 انگار از پریشانی لذت میبرم...
 روحم با جسمم در نبردی است نابرابر و من گوشه ای ایستاده و میخندم به این فانتزیه تاسف وار...
 اینروزها تلخ و سیاه ام مثل تابلویی خوفناک گوشه انباری که نقاشش هم نمیداند با کدام جنون چنین نابهنجاری را کشیده است.... 
 خودم از افکارم میترسم بوی زندگی نمیدهند...    


آدنا
دانلود آهنگ محسن یگانه بهت قول میدم سخت نیست
هم اینک برای شما کاربران جاز موزیک نرانه بسیار زیبای بهت قول میدم سخت نیست از محسن یگانه با متن و دو کیفیت 320 و 128
شعر و آهنگسازی : محسن یگانه / تنظیم کننده : آرش پاکزاد
Download New Song By : Mohsen Yeganeh – Behet Ghol Midam With Text And Direct Links In JazMusic

دانلود آهنگ با کیفیت عالی (320)دانلود آهنگ با کیفیت خوب (128)
متن آهنگ بهت قول میدم سخت نیست محسن یگانه
♪♪♫♫♪♪♯
خودت میخوای بری خاطره شی اما دلت میسوزه تظاهر میکنی عاشقمی این
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.
خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
‎مدتی است خود را به آن راه زده ام
‎میخواهم ندیده و نشنیده بگیرم تمام این دلشوره ها و دلواپسی ها را
‎نه این که این ها آرامم کند... نه هرگز!
‎اما دیگر کاری از دستم بر نمی آید
‎چه کنم که این نادیده گرفتن ها هم مرهم نشد که هیچ، شد نمک روی زخم
‎با خود قهر و خود را رها کرده ام 
‎از خودم خسته شدم، همچون کسی که تمام راه ها را رفته درها را کوبیده
‎اما دستش همچنان خالی ست
‎خدایا، من اینجا و تو آنجا
‎کجای کار من پیش تو لنگ میزند؟
‎این فاصله را کم کن... دل
ساعت ۴ صبح خجالت کشیدم از چیزی که دیدم خجالت کشیدم ،سرخ شدم ،استرس گرفتم ،نکنه خونده باشه اگه خونده باشه چقدر بخاطرش خندیده باشه....
ساعت ۴ صبح یه بار پاکش کردم ،دوباره و سه باره خوندمش ،چند کلمه اشو پاک کردم ،یه خط بهش اضافه کردم ، دوباره  گذاشتمش ....
ساعت ۴ صبح من فقط خجالت کشیدم ،ته دلم دلشوره عجیبی داشتم ،استرس داشتم...
امروز ساعت ۱۲ ظهر بازم خجالت کشیدم با یاد آوری گذشته ام اشتباهاتی که داشتم ،اتفاقاتی که برام افتاد ،و نتیجه همه ی این خجالت
سلام با وفاترین!خبرت هست که همه دارایی این شاعر شوریده حال، شعرهایی است که خوشه‌ خوشه از گندمزار وجود تو چیده می‌شود؟!با تو هر روز معجزه ای تازه رخ می‌دهد و من درخت پیری هستم که از یُمن خورشید نگاهت در پاییز جوانه زده‌ام چون بهاران.اما این روزها با احساسی پُر از تاول کوچه‌های دلتنگی را طی می‌کنم تا به تو برسم.چندی است تقدیر ناجوانمرد، دورم ساخته از کعبهٔ وجودت. در آرزویم که روزی به حجِ تن‌ات نائل آیم.تا رسیدن به مکهٔ آغوشت همهٔ راه‌ها و م
هیچ چیز خوب نبود خودنویس . میدانم لازم نیست بگویم . خودت بهتر از من میدانی . تمام این مدت گوشه ای از مغزم نشسته بودی و آرام اشک می ریختی . گاهی که صدای ناله ام از زیر ویرانه هایی از هیچ به گوشت می رسید ، صدای هق هقت سرم را پر میکرد . وقت هایی که به شیرگاز زل می زدم ، جیغ میکشیدی و با مشت به جمجمه ام می کوبیدی . تو همیشه بودی ! لازم نیست برایت از آن آدمِ جدید متفاوت بگویم . لازم نیست به تشریح لایه های افکار لجن مال شده ام بپردازم و خاطرت را آزرده تر کنم .
ماندن " مرد " میخواهد . 
میشود زن بود و مرد بود ، 
میشود مرد بود و مرد نبود . 
مردانگی به عاقل بودن نیست . 
پشت کسی که آمده ای و اهلیش کرده ای را دم به دقیقه خالی نکردن " مرد " میخواهد . 
مردانگی به منطقی بودن نیست . 
عشق و عاشقی کردن " مرد " میخواهد . 
احساس امنیت " مرد " میخواهد . 
شانه شدن برای بهانه ها و دلشوره ها و دلتنگی های ... ، آخ دلتنگی هایش .... 
شانه شدن برای دلتنگی های زنی که دوستت دارد " مرد " میخواهد . 
مردانگی به موهای سفید کنار شقیقه ها نیست . 
م
#بودن_یا_نبودن
درهای شب را بستهحواسم را در  چادر شب پیچاندهاماچه بی قرارم باز امشب!دلم،دلم آکنده از هیاهودم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست!  امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا رقص هزاران سایه طنین آشنای یک صدا! چه کشنده است مرز بین بودن و نبودن ها!تنهایم اگردلم از چه بی قرار است امشب!
گاهی می ترسم از خودم!گاهی فرار می کنم از آنکه می دانم هست،و نیست اما دیگر در این روزها کنارم! گاهی دروغ می گویم که نیست آنکه رفته و رفته تا که
دو روز است دلم دارد ضعف می‌رود برای اینکه ماه رجب عزیز از راه برسد و خودم را در حصن امن آغوشت گم‌ کنم و خودم را برایت لوس کنم و زمزمه کنم یا مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر...
حالا سر از پا نمی‌شناسم برای این‌که تو هم در آغوشم بکشی یا ذوالجلال و الاکرام...
ماه رجب،ماه امید است برایم.انگار چراغی در دلم روشن شده است.چراغی گرم و پر نور، که نگرانی‌هایم را تویش میریزم، عزیزانم را به آن میسپارم، کنارش می‌نشینم و برای عزیزکم قرآن می‌خوانم...
پی.نوشت: این د
گاهی فکر  میکنم 
شاید  این آخر کاری خیلی بی حوصله شدم 
اما 
دوروبر من هیچ کی حالش خوب نیست 
زندگی هم برای هیچ کی خوشایند نیست
منم خوب نیستم
خدایا آدمات چقد بالا و پایین دارند
روزگار دلسرد کننده ای شده
وقتی بزرگترا  می خوان دنیای بزرگی  برای خودشان بسازند 
منم دنیای کوچک خودمو  دارم
ودلخوشی های خاص خودم
 که شاید هیچ ارزشی برای دیگران ندارند  
یاد گرفتم که به هیچ چی فکر نکنم 
اما بعضی وقتها یه چیزی مثل خوره وجود آدمو میخوره 
آخه عقل که این چی
روزها را هر‌چند سخت لبخند میزنم و میدانم تو حواست به من هست ...
شاید غمگین باشم ...
شاید خستگی از سلول به سلول چهره ام با چشمان غیر مسلح دیدنی باشد...
اما من تنها به امید تو ...دلشوره ها...خستگی ها را تحمل میکنم که وعده دادی 
پس هر سختی آسانی است "
....
امروز طی تلاشهایی که برای پرت کردن حواسم کردم...به این نتیجه رسیدم که کتاب law textsخیلی جذابه...!تقریبا چند ساعته تمومش کردم...سردرد گرفتم!
.....
از سیستم مجازی آموزش متنفرررررم!
جالبه...استادای جوونمون دارن د
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
مثل روزهای کودکی که از خواب بعد از ظهر چشم هایم را باز می‌کردم و می‌دیدم همه قبل از من بیدار شده‌اند و دارند بساط چای بعد از ظهر را فراهم می‌کنند یا حتی چایشان را هم خورده‌اند.
و من یک جورهایی حس غافلگیر شدن نه چندان دوست‌داشتنی بهم دست می‌داد و نه دلم میخواست بلند بشم و با اون ماجرای نصفه نیمه مواجه بشم نه دوست داشتم بخوابم دوباره.یا مثل روزی که به کلاس دیر می‌رسیدم و تا آخر انگار حالم خوش نبود.
امروز همه‌اش همین حس و حال را دارم.نمیخواه
دختر بزرگ خونه که باشی ، روزگار همه دل نگرونی های بقیه افراد خونه رو به خوردت میده ... بی صدا !
مثل مامور شکنجه،  با چکمه های سیاه چرمی و دست دستکش پوشیده بیخ گلوت ! با لبخندی اغواگرانه و نگاه بدذاتانه! 
شاید هیچ وقت ،هیچ کس نفهمه که تو ، کنج اتاقت همچنان که بقیه فکر میکردند داری برای امتحانت میخونی ،از دلشوره ی آینده ی برادرت و اوضاع و احوالش ، قلبت ضرب گرفته باشه ... تا اونجا که دست به دامان پروپرانولول شده باشی! 
شاید هیچ وقت کسی نفهمه که تو نگر
خدایا دلم بی قراره ، میترسم ،پناه میبرم به مهر بی پایانت ؛ به خیر بگذرون .. خدایا میدونی که بهت ایمان و امید دارم و حتی مطمئنم بهت، میدونی که دلشوره به این معنی نیست که بهت ایمان ندارم نه این فقط یه مکانیسمه و یه قسمتی ازش دست من نیست.
• دکمه ی انتشار رو زدم و صفحه رو بستم ، بعد از چند ساعت مامان صدام زد ؛ گفت میخواد یه خبر خوب بهم بده ، با لبخند قشنگش بهم نگاه کرد و گفت دکتر سی تی اسکن و جواب ازمایش های بابا رو دیده و گفته خداروشکر حالش خوبه و جای
قبلا خیلی با طرفداران مهاجرت بحث می‌کردم. معتقد بودم این همه عطش داشتن براش چیز درستی نیست، که آدم می‌تونه بره دنیا رو ببینه و چیزهایی رو که می‌خواد یاد بگیره و برگرده. اصلا چرا این همه خصومت با یک سرزمین؟ مشکل یه تیکه پارچه‌ای بود که روی سرشون سنگینی می‌کرد یا سطح دانش و فرهنگ پایین؟ اقتصاد بدی که به نسبت یک غریبه در ولایت غریب شاید خیلیم بد نباشه.
ولی چیزی که امروز دارم می‌بینم اینه که برای زنده موندن بهتر بود برن و بهتره که برن. اینجا بر
 
 
،  در تک تک لحظه ها ، لحظه ای خوب و لحظه ای هم شاید بد ، لحظه ای خوش و لحظه ای شاید  ناخوش ، این لحظه به لحظه ها دست بدست هم میدن و میشن لحظات عمر ما ، اونقدر زندگی کوتاهه و اونقدر آدمها در هیاهوی زندگی غرق میشن که هیچکسی هیچکدوم از دلشوره ها و نگرانی ها و رنج هایی رو که ما کشیدیمو یادش نمیاد ، آدمها رنجهای گذشته  خودشون رو هم در گذر زمان دیگه فراموش میکنن چه برسه به رنج هایی که ما متحمل شدیم ، آدمها همه فکر میکنن خیلی خوب رفتار کردن و حتی اونم
دیشب اینقدر خسته بودم سرمو رو بالش نذاشته خوابم برد. کلی حرف داشتم که بزنم. هنوزم دارم اما وقت ندارم :/ میخواستم بگم دوسال پیش به این فکر میکردم که چهار سال دیگم کجا میخوام باشم. حالا نصفش گذشته و خیلی چیزها تغییر کرده هنوزم فکر میکنم دو سال دیگه کجا هستم. اما دلشوره امروزم اینه که امشب کجای کارم. میتونم از پس روزم بر بیام یا نه. تنبلی دست از سرم بر میداره یا نه دیروز روز خوبی بود. بد کار نکردم اما من هر روز صبح دلشوره ی روزی که قراره بگذرونمو دار
جمعه ساعت 8 شب از کلاس برگشتیم
مبین (داداشم) دنبالم بود
گفت بریم یه چیزی بخوریم
رفتیم یه فست فودی و تحویل غذاشون طول کشید و حدود ساعت حدود 10 رسیدیم خونه
از 7 صبح بیدار بودم و خیلی خسته بودم
وسط روز هم رفته بودم سینما و فیلم اخر حامد بهداد رو دیده بودم و اینقدررررررررررر بیمزه و بد بود که اصن نصف خستگیم تقصیر حامد بهداده به نظرم
به هر حال
خسته و کوفته رسیدم خونه و اومدم یه کم دراز بکشم که نماز نخونده خوابم برد
ساعت 3:30 دقیقه از خواب پریدم
دیدم چقدر
پنج سال
شصت ماه
چهارصد و بیست هفته
هزار و هشتصد و بیست و پنج روز
چهل و سه هزار و هشتصد ساعت
دو میلیون و ششصد و بیست و هشت هزار دقیقه
صد و پنجاه و هفت میلیون و ششصد و هشتاد هزار ثانیه
بسه دیگه ...
همچین زمان کمی نیست!
......
تا چقدر میتونیم دووم بیاریم !؟
چقدر اهل خطریم !؟
یاد اون شعره افتادم که میگه محبوب من مبادا مرد خطر نباشی !
......
خطاب به خودم
هه پسر ! بازیگر خوبی میشی !
میای وسط هال و از بازی پینگ پونگ کفترها حرف میزنی و مثل همیشه به این سریال های صد م
تهران که بودم رفته بودم دیدنشان. یعنی آنها دعوتم کردند و من رفتم. قد یک قرن مهربانی‌شان گرمم کرد. آخرین باری که فرصت شد خداحافظی درست و حسابی کنم را خوب یادم هست. اشک جای خودش را به بغض داد. بغض سنگینی که راه گلویم را بسته بود. گفتم فراموشم‌ نکنین و بغض از گوشه چشمهام چکید روی سنگفرش‌های سرد پیاده روی بهشت زهرا...
چند ماه گذشت. من نرفتم. آنها آمدند...این همه راه تا کرمانشاه را... صدایم کردند، یک جورِ آشنا و مهربان. رفتم که جواب بدهم، دلم را لابلای
تیتر چند صفحه پشت سر هم از مفاتیح جلد قرمز در شرح فضایل ماه شعبان، این بود: 
«درآویختگان به شاخه طوبی»
اما ما عجول‌ها، ما حاجتمندان کم طاقت، کم‌صبرهای گریان، باوضو و بی‌وضو، شب کنکور، صبح اعلام نتایج، وقت دل سپردن به کسی که نمی دانستیم دلش با ما هست یا نه، هنگامه دلشوره بی‌خبری، وقت اضطرار غربالگری چهارماهگی، شب بی سحری که عزیزی را باید می‌سپردیم به خاک، موقع استیصال دست و پنجه نرم کردن با دردهای ناشناخته، بی هیچ آداب و ترتیبی، می‌رفت
هوالمحبوب 
توی عکس دست چپت را زده‌ای زیر چانه‌ات، با آن کت و شلوار مکش مرگ ما، با آن فکل کراوات با آن انگشتری که جا خوش کرده در انگشت دوم دست چپت، دلم را زیر و رو می‌کنی، زور می‌زنم گریه کنم، کامم تلخ می‌شود، بغض هجوم می‌آورد ولی از اشک خبری نیست، شاید اشک‌ها یک جایی تمام شده‌اند یک جایی وسط عربده های پشت تلفن، یک جایی وسط زخم زبان‌های اس ام اسی، یک جایی وسط گودالی که تنهایی حفرش کردی، یک جایی وسط آیه یاس خواندن ها، جایی وسط طوفانی که به ج
بیدار شده‌ام و نیستی. حال غریبی دارم؛ ترکیبی از غم، آسودگی، دلتنگی، شعف، عشق و دلشوره. کاش با تو از خانه بیرون می‌زدم. احساس می‌کنم پاهایم را زنجیر کرده‌اند. دیشب تمام شده و فقط احساسات انباشته و سردرگم کننده‌ای در من باقی مانده‌‌ است. همه آن لحظه‌های سعادت دلم می‌خواست زمان را نگه دارم، اما می‌گذشت و به این واقف بودم که چیزی از این لحظه‌ها جز خاطره‌ای موهوم باقی نخواهد ماند. تو را به خودم می‌فشردم و می‌خواستم که از هم بشکافم. می‌خوا
این همه دلشوره افتاده است بر جانم چرا؟
من که امشب خوب بودم پس پریشانم چرا؟
باز هم از پنجره رفتم نگاه انداختم
آسمان صاف است پس من خیس بارانم چرا
خانه ام سقفش چرا اینقدر پایین آمده؟
بین این دیوارها درگیر زندانم چرا؟
من که با هر خاطره یک حبه اشک انداختم
تلخ تر دارد می آید فال فنجانم چرا؟
مثل این گل آخرش یک روز پرپر می شوم
دوستم دارد؟ ندارد؟ نه! نمی دانم چرا؟
| سیده تکتم حسینی |
بعد از امتحانات این ترم ک اخرینش ۲۴ میباشه ...
یه دیدار دلچسب هست
و بعد ۲۶ ام همین ماه برام یکم سرنوشت سازه و پر از ترسه و ترسه و ترس 
پر از دلهره و دلشوره ...
شب ک برسم خونه شاید بعد از اون شروع آخرین پست هام باشه و شاید هم یه پست با عنوان سپاس خدا ... نمیدونم 
از لحاظ اندرونی خب احساس میکنم حالم بهتره ولی گاهی از هر بدی بدتره ...
همه ی اینا ب حرفای دکتر ربط داره 
دکتری ک شاید و اگر خدا بخواد سال بعد استادم باشه تو دانشگاه^_^
شایدم زدم همه نوشته هارو پاک
مادر که قند خون دارد و آسم و باید خیلی التماس خدا کنیم که کرونا نگیرد، خوابیده. راحت و آرام. حمید که آرزوی هر روزم برآورده شدن آرزوهایش است و چقدر درد میکشم از اینکه با این همه ظرفیت، محدود شده به این همه محدودیتِ اطراف و اطرافیانش، خوابیده. پدرم، مرد بزرگ زندگی ام که نگران موهای سفید شده ی سر و صورتش هستم و چروک های کنار چشمش و این همه اصرارش برای هنوز هم کار کردن و استراحت نکردن، استراحت کرده. آبجی کوچیکه که تو راهی دارد و همین روزها باید برو
Sina Sarlak
Donya
#SinaSarlak
همه دنیای من با تو
پر از دلشوره ای خوبه
نگاهم با تو آروم و
جهانم بی تو آشوبه
نگو که سهممون از عشق 
به جز زخمای کاری نیست
نترس از روزگاری که 
آخ به رسمش اعتباری نیست
غمگین نشو از رسم این دنیا 
دنیا یه جای تلخ و شیرینه
گاهی پر از لبخندهای ناب 
گاهی پر از حسای غمگینه
گاهی از این راه پر آشوب 
دلگیری و چشماتو میبندی
گاهی پر از آرامشی دلخواه 
به راه و رسم این دنیا میخندی
از قلب من تا قلب تو 
فاصله ای نیست بی عطر تو 
تو لحظه هام حوصله ا
- بابایی زود برگردی! امشب تولدته! یادت نرفته که؟!- نه دختر خوشکلم! یادمه!- با مامان میریم برات کیک می‌گیریم!- مرسی عشقِ بابا!- زود برگرد؛ دیر نکنی، ها!″علی″ پیشانی دخترش را بوسید و گفت: باشه بابا جون، زود میام!″نرگس″ با شوق و ذوق بسیار، پدرش را در آغوش کشید و گونه های سوخته و بی روح اش را غرق بوسه کرد. دخترک سه ساله، عاشق پدرش بود و امشب که شبِ تولد پدرش است، او بیشتر ذوق زده و خوشحال بود تا کسی دیگر، به همین خاطر اصرار داشت که پدرش در بازگشت از کا
واسه تو راحته شایدم عادته
منو یادت بره این یه واقعیته
من و تو باهمیم ولی هرکدوم یه جور
تو دلت یه جای دور من صبور و بی غرور
یادمه یادمه چشاتو یادمه
گفتی شک نکن به من، صداتو یادمه
چی عوض شد عزیزم که دلت با دلم نیست
چرا دست من و تو توی دستای هم نیست
جوابمو بده، کجا دلت برید ؟
چی شد که رابطه به اینجاها رسید ؟!
یه راه حل بده چقد بگم بهت
واسه تو هم بده بی من ببیننت
یه دل دارم و صد تا دلشوره هست
همش جر و بحث، هی دلم ازت شکست
تو و قلبی که رفته من و حسی که موند
دلبر این روزا یکم بیشتر دلشوره دارم
 یکم بیشتر نگرانم این روزا هوا بس ناجوانمردونه سرد است
 تو یکم بیشتر مراقب خودت باش 
اون لباس خوشگلای بافتنیتو از طاقچه در بیار 
راستی مراقب دستکشات باش روی صندلی پارک دیوونه خونه جاشون نذاری اون انگشتای ظریف و کشیدت یخ نزنن 
دلبر این روزا که دوری ،دستام بس ناجوانمردونه یخ زدن 
چایی دم میکنم تو لیوان میریزم جوری لیوان و میچسبم که انگار دستای توِ
تو بالکن دو تا صندلی گذاشتم یکی واسه تو یکی واسه خودم 
هی ب
من مدت هاست اخبار گوش نمیدم. مدت هاست پیگیر سیاست نیستم و ذره ای برایم اهمیت نداشت که این جاهطلبان نادان چطور مردم رو به بازی میگیرند. در طول هفته گذشته فقط اخبار گوش دادیم و سردرد گرفتیم. اخبار گوش دادیم و حالت تهوع گرفتیم. اخبار گوش دادیم و پژمردیم. و در کل این یک هفته شونصدهزار بار استراتژیهای مختلف ادامه زندگیمان رو بررسی کردیم و خسته شدیم از این همه آه حالا چه میشود حالا چیکارمان میکنند 
روز چهارشنبه صبح خبر نهایی را شنیدم وقتی اخبار موش
تحت نظر شرکت فرهنگی هنری «آوای فروهر » و با مدیریت «معین راهبر» فعالیت می کند. دانلود آهنگ آرون افشار جانم باش معرفی شد و یا همین آهنگ به محبوبیت بسیار بالایی در بین بینندگان موسیقی ایرانی دست یافت. همچنین آهنگ های طبیب ماهرو خط و نشان هم در بین طرفداران آرون افشار محبوبیت خاصی دارند. حوزه فعالیت دانلود آهنگ آرون افشار ترانه سرا، آهنگساز و خواننده می باشد. آرون افشار از کودکی به موسیقی علاقمند بوده است و ساز اصلی او گیتار می باشد. او از ۷ یا ۸
امروز داشتم فکر میکردم چقدر زندگی من شبیه قصه ها و کتاب هاست اونقدری که اگر یکی بیاد و بگه از خودت بگو باید یه دایرة المعارف ۱۰۰۰ صفحه ای بذارم جلوش بگم بخون.
زندگی من پر از پیچیدگی هاست و تا حد زیادی غیرقابل باور.هیچکس نمیتونه تو نگاه همیشه حاضرجواب من رد اون همه غصه رو بگیره و تا آخرش بره و ببینه چه رنج هایی انتهای وجودم آروم گرفتن.
امروز بهم گفت به قول مهران مدیری احساس خوشبختی میکنی؟گفتم از چه لحاظ؟گفت مثلا از لحاظ خانواده و مالی و موقعیت
همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و می‌دیدم می‌خواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری می‌لرزید که نفسم به زحمت بالا می‌آمد و دیگر بین من و مرگ فاصله‌ای نبود.
 
چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشوره‌های عمو، #غیرت‌شان برای من می‌تپید و حالا همه شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
 
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/da
سلام
من امسال لیسانس گرفتم، تا قبل از اینکه وارد دانشگاه بشم تقریبا مرتب نمازم رو میخوندم، حتی یادمه گاهی که نماز ظهرم رو نخونده بودم تا عصر یا تا موقعی که نمازم رو میخوندم یه حس دلشوره داشتم که با خوندن نماز بر طرف میشد.
توقعم هم از خدا زیاد بود، برای کنکور خیلی روی خدا حساب باز کرده بودم که کمکم کنه، که خب خودم میدونم خیلی اشتباه کردم. نمیگم درس نمیخوندم، اتفاقا خیلی درس میخوندم و هدفم دو و سه رقمی بود که متاسفانه 5 رقمی شدم!
بعد از اینکه نت
دیوارهای سردزندان حرفهاناگفته دارند
قصه هاازصبروامید بغضها نشکفته دارند
دیوارهاعمریست خودهم اندرحصارخوداسیرند
ازبندیان کهنه هرروزازیکدگر سراغ گیرند
دیوارهای سردزندان پیش از سحر دلشوره دارند
وقتی که مردان درخموشی باحکم قاضی سربه دارند
بودن درآن بن بست گاهی باحکم نامشروع قاضی است
اعدام و ماندن تاهمیشه بی هیچ حق اعتراضی است
انکس که درزندان اسیراست دنیابرایش تیر وتار است
میگذرد ایام عمرش ماهها وسالها درحصاراست
خاصیت زندان چنان است که
تغییر نام
 روزی شهید خوابی میبینند و برای تعبیر آن پیش آیت الله بهجت میروند آیت الله بهجت در آن دیدار به عبدالمهدی می‌گوید: «شما باید به سپاه ملحق شوید و لباس پاسداری بپوشید.» بعد هم چند مرتبه سرشانه عبدالمهدی می‌زند و به او می‌گوید: شما در جوانی شهید می‌شوید. عبدالمهدی می‌گفت از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدم. البته قبل از هرچیزاز شهید کاظمی می‌خواهند اسمشان را هم عوض کنند.اسم کوچک شهید کاظمی در ابتدا فرهاد بوده است. آیت الله بهجت از ایشا
چقدر زود شد ۲۰۱۹دیدن این عدد روی صفحه گوشیم یه حس عجیبی بهم میده، نمیدونم اصلا حس خوبیه یا بد :/
البته هستن کسایی که باز میگن بابا بچسب به سال ایرانی خودمون، ولی ما کلا سعی می کنیم به این نظرات اهمیت ندیم، واقعا من نفهمیدم اینکه یه نفر برنامه زندگیش رو بر اساس سال میلادی بریزه چه مشکلی براشون ممکنه پیش بیاره!
.
.
.
البته هدف این پستم این نبود که بیام از اونایی که بعد از پیام تبریک سال نو فرستادنم براشون ، یه وری نگام کردن بگم...
فقط می خواستم بیام
استرس از آن دسته بیماری هاییست در عصر حاضر،بخاطر سبک اشتباه زندگی که  نمونه ای از آن به این خاطر است که : انسان منجر به بی اطلاعی در مورد کسی یا چیزی ، در مقابل توقعات بالا  به زندگی، که این دو رفتار پر خطر، اگر در فردی که امروزه در اکثر افراد جامعه می توان یافت،بسرعت رشد کردهو می تواند خیلی سریع روند زندگی مان را بسوی دغدغه های شدید فکری که منجر به گوشه نشینی و حواس پرتی (نوعی آلزایمر)  کشانده و انسان را از مرحله زندگی پرت کند.
یکی از این دغد
سلام
من در آستانه 33 سالگی هستم، اما استرس و دلشوره دارم، کاش این سه ماه نگذره، کاش زمان همین جا متوقف بشه. 
دلم نمیخواد 33 ساله م بشه یا این وضعیت!، حس میکنم هیچی ندارم!، حس میکنم در یک قدمی  35 و 40 ام. سنی که  میترسیدم از تنهاییش، یک دختر عمه 39 ساله مجرد دارم، حس میکنم آینده ام میشه مثل اون! سال ها اون قدر سریع گذشت که خودم هم نفهمیدم!، خدایا  مگر من چقدر تا 39 و مثل دختر عمه شدن فاصله دارم!
در همه این سال ها  ولی وقتی موردی برای ازدواح نبود، منم بقی
صدای آواز می آید. آوازی غمگین که در هوای بارانی همراه با قطره ها خیس می شود و سنگین. کش می آید و تا ابد ادامه پیدا می کند. از آن آوازهایی که دلت نیم خاوهد منبعش را کشف کنی یا اصلا دلت نمی خواهد بروی پی اش تا نزدیک شوی و مفهوم شود شعرش! از ان آوازهایی که اگر نخواهی بشنوی هم می شنوی! اگر نخواهی گوش دهی هم در گوشت فرو می رود و تا مغز خاطرات را می کاود.
 
...
امروز کسی می گفت مرگت را به تاخیر بینداز! اینقدر ابزار و آلات دست عاملان مرگ نده! نشسته بودم در اتا
Ashvan
Bekhand
#Ashvan
اگه دلت گرفته
اگه که ناامیدی
اگه تو اوج سختی
بازم ادامه میدی
اگه دلشوره داری 
نمیخوابی انقدر که بیقراری
 نباید ناامید باشی
 چون تو خدارو داری
تو برو زیر بارون
 نگاه به این و اون نکن و 
دستتو بگیر رو به روی آسمون 
بخند چشاتو ببند
برو پیش مادرت 
فکر کن این باره آخره 
بگو که دوسش داری 
همیشه تا آخرش 
خندید توام بخند
کمک کن به کسی که محتاجه به نون شب 
حاضره بده واسه بچش حتی جونشم
زیر نور شمع 
تو آغوش هم 
اگه خندیدن تو هم بخند 
تو برو
بسم الله
تو یه جلسه ای قرار بود تدبر سوره همزه بگم . شروع کردم و گفتم و گفتم تا رسیدم به این آیه که « یَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ »
فرد فکر میکنه اگر یه عیبی در اون نیست و یه امکانی رو داره در دنیا نسبت بهش مالک هست و خودش رو در اون امکان یا نعمت جاودانه میدونه و فک میکنه الی الابد اون امکان براش موندگار هست و همین دلیل میشه تا دیگران رو به واسطه نداشتن اون امکان مورد همز و لمز(عیب جویی و تحقیر ) قرار بده .
به اینجا که رسیدم یهو یاد همه اونای
وقتی دعای افتتاح می خوانم، وقتی ابوحمزه را زمزمه میکنم، به یقین می رسم که فاصله ای بین خاک تا افلاک نیست و در گوشۀ قلبم سایۀ حضور کسی را می بینم که دل گویه های غربتم را از نزدیک می شنود و دلشوره های حیرتم را تا ساحل آرامش و امید، همراهی می کند...
... وَأَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ،
 
 
... وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِض
کتاب_راه_نجات
 
فایل پی دی اف " کتاب راه نجات"
 
یکی از دانشمندای کله‌گنده‌یِ ما بچه‌شیعه‌ها از زمان نوجوونیش این طور خاطره میگه:
 
تو نوجوونی همش بی‌قرار بودم، دلم می‌خواست همون طوری که خدا واقعاً واقعاً دوس داره باشم. همیشه دلم شور می‌زد که نکنه کار خطایی ازم سر بزنه. دلم می‌خواست یه دستورالعملی، یه کتابی، چیزی داشته باشم که بهش عمل کنم تا یه بچه شیعه خالص بشم.
 
یه روزی بین خواب و بیداری بودم، امام زمان (عج) رو دیدم که تو مسجد جامع اصفهان
ترس احساسی معمولاً ناخوشایند اما طبیعی است که در واکنش به خطراتِ واقعی ایجاد می‌شود.
ترس را از دلشوره و اضطراب، که معمولاً بدون وجود تهدید
خارجی رخ می‌دهد، باید جدا دانست. علاوه بر این ترس به رفتارهای خاصِّ
فرار و اجتناب مربوط است، در حالی که اضطراب، ناشی از تهدیدهایی خواهد بود
که مهارناپذیر و غیرقابل اجتناب تلقی می‌شوند. ترس معمولاً با درد ارتباط دارد. مثلاً کسی از ارتفاع می‌ترسد، چه، اگر از ارتفاعی بیفتد آسیب جدی خواهد دید یا حتی خوا
متن و تکست آهنگ جدید سارن به نام ساده نیست
Saren Sade Nist
 
 متن آهنگ:
با من نموندی نخواندی از چشمایه من اون همه عشقوراحت گذاشتی رفتی‌ بیرحم بستی رویه عشقم اون دو تا چشمواین دم رفتن روی حرفم حرف میاوردی انگار واست مهم نبودم منکی‌ بودم واسه توساده نیست آماده نیست قلبم واسه تنها شدنمگه شوخیه عاشق کنی‌ تنها بذاری منو با خودمبا خودم هی‌ گفتم دوستم داره اون خیلی‌ زیادآدم از هر چی‌ که میترسه یه روزی سرش میادحال من همینه و کاش میشد بگم به توبگم که بد ک
 
آقایان اینگونه حرف بزنند
دوستت دارم
خانم ها نیاز به شنیدن جملات عاشقانه دارند زیرا شنیدن این جملات از زبان همسرشان بدترین شرایط و حال شان را به بهترین شکل ممکن تغییر می دهد. هر چقدر هم که از عمر زندگی زناشویی شما گذشته باشد شنیدن جملاتی مانند دوستت دارم، سبب می شود که همسرتان جایگاه خود را در قلب و زندگی شما بداند و خستگی روز با شنیدن این کلمات ساده از تنش در برود.
پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:«این سخن مرد که به همسرش بگوید تو را دوست دارم، هرگز
خارج، حالت را خوب نخواهد کرد! رفیق! تو فکر می کنی اگر بیایی خارج، حالت خوب می شود؟به والله قسم نه! نمی شود.من اینقدر ایرانی حال خراب در همین خارج دیده ام که نگو و نپرس.آنها حال خرابشان را با خود به همه جا می برند؛ آنها دلشوره ها و ترس ها و اضطراب ها و بکن ها و نکن ها و بگیرها و ببندها و دروغ ها و فریب ها و تنگ نظری ها و خیانت ها و حسادت ها و نفاق ها و پشت هم اندازی ها و قانون‌گریزی ها و دور زدن ها و زیر آب زدن ها را با خود همه جا می برند. و هر کدام از ای

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها